معنی فارسی affriended

B1

دوستی کردن، به معنای ارتباط و دوستی برقرار کردن با یک فرد دیگر.

To befriend; to make friends with someone.

example
معنی(example):

او بعد از پروژه گروهی از همکلاسی‌های جدید خود احساس دوستی کرد.

مثال:

She felt affriended by her new classmates after the group project.

معنی(example):

او در شبکه‌های اجتماعی با کسی دوستی کرد تا شبکه خود را گسترش دهد.

مثال:

He affriended someone on social media to expand his network.

معنی فارسی کلمه affriended

: معنی affriended به فارسی

دوستی کردن، به معنای ارتباط و دوستی برقرار کردن با یک فرد دیگر.