معنی فارسی affy
B1شاد و مفرح، پر از انرژی مثبت.
Cheerful; energetic; showing a positive attitude.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دوست من خیلی خوشحال است و همیشه من را شاد میکند.
مثال:
My friend is quite affy and always cheers me up.
معنی(example):
آنها در زمانهای سخت هم نگرشی شاد داشتند.
مثال:
They had an affy attitude even in hard times.
معنی فارسی کلمه affy
:
شاد و مفرح، پر از انرژی مثبت.