معنی فارسی afibrinogenemia

C2

اختلالی در خون که باعث کمبود فاکتور لخته شدن به نام فیبرینوژن می‌شود.

A condition characterized by a deficiency of the clotting factor fibrinogen in the blood.

example
معنی(example):

آفیبرینوژنزیا یک اختلال نادر خونریزی است.

مثال:

Afibrinogenemia is a rare bleeding disorder.

معنی(example):

بیماران مبتلا به آفیبرینوژنزیا ممکن است قبل از جراحی به درمان نیاز داشته باشند.

مثال:

Patients with afibrinogenemia may require treatment before surgery.

معنی فارسی کلمه afibrinogenemia

: معنی afibrinogenemia به فارسی

اختلالی در خون که باعث کمبود فاکتور لخته شدن به نام فیبرینوژن می‌شود.