معنی فارسی afk

B1

خارج از کلید (به معنای لغو کردن فعالیت‌ها به طور موقت).

Away from keyboard; indicates someone is not currently available.

example
معنی(example):

من باید از کامپیوترم دور شوم. مدتی afk خواهم بود.

مثال:

I need to step away from my computer; I’ll be afk for a while.

معنی(example):

او اغلب در جلسات بازی afk می‌شود.

مثال:

He often goes afk during gaming sessions.

معنی فارسی کلمه afk

: معنی afk به فارسی

خارج از کلید (به معنای لغو کردن فعالیت‌ها به طور موقت).