معنی فارسی afl

B1

از وضعیت غیبت یا عدم دسترسی به معنای لغو فعالیت‌ها، به طور موقت.

Away for lunch; indicates someone is not available due to lunch.

example
معنی(example):

من الان نمی‌توانم صحبت کنم، afl هستم.

مثال:

I can’t talk right now, I’m afl.

معنی(example):

او از زمانی که جلسه آغاز شده afl است.

مثال:

She has been afl since the meeting started.

معنی فارسی کلمه afl

: معنی afl به فارسی

از وضعیت غیبت یا عدم دسترسی به معنای لغو فعالیت‌ها، به طور موقت.