معنی فارسی afterings

B1

پیامدهایی که پس از یک رویداد یا عمل به وقوع می‌پیوندد.

The consequences or events that follow after a particular action or occurrence.

example
معنی(example):

پیامدهای بعد از رویداد پر از شادی و خنده بود.

مثال:

The afterings of the event were full of joy and laughter.

معنی(example):

او به پیامدهای اعمالش فکر کرد.

مثال:

She reflected on the afterings of her actions.

معنی فارسی کلمه afterings

: معنی afterings به فارسی

پیامدهایی که پس از یک رویداد یا عمل به وقوع می‌پیوندد.