معنی فارسی agedness

B1

سن، که به میزان زمان گذراندن چیزی اشاره دارد.

The state of being old, particularly in reference to living organisms or objects.

example
معنی(example):

سن شراب به آن طعمی منحصر به فرد می‌بخشد.

مثال:

The agedness of the wine gives it a unique flavor.

معنی(example):

با گذشت زمان، سن درختان قدیمی مشخص می‌شود.

مثال:

As time passes, the agedness of the old trees becomes evident.

معنی فارسی کلمه agedness

: معنی agedness به فارسی

سن، که به میزان زمان گذراندن چیزی اشاره دارد.