معنی فارسی aglossal
C2مرتبط با فقدان زبان یا ویژگیهای مشابه آن در موجودات.
Related to or characterized by the absence of a tongue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگی آگلاسا در برخی گونههای جانوری مهم است.
مثال:
The aglossal feature is important in certain animal species.
معنی(example):
پژوهشگران به سازگاریهای آگلاسا در خزندگان اشاره میکنند.
مثال:
Researchers note the aglossal adaptations in reptiles.
معنی فارسی کلمه aglossal
:
مرتبط با فقدان زبان یا ویژگیهای مشابه آن در موجودات.