معنی فارسی agnamed

B1

کسی که نام یا لقب ثانویه‌ای به او داده شده است، به ویژه در یک زمینه خاص.

Someone who has been given a secondary name or title, often in a specific field.

example
معنی(example):

او به خاطر مشارکت‌هایش در علوم اگنام گرفت.

مثال:

He was agnamed for his contributions to science.

معنی(example):

عالم اگنام‌گرفته جایزه‌ای دریافت کرد.

مثال:

The agnamed scientist received an award.

معنی فارسی کلمه agnamed

: معنی agnamed به فارسی

کسی که نام یا لقب ثانویه‌ای به او داده شده است، به ویژه در یک زمینه خاص.