معنی فارسی ahead of one's time
C2به معنای بهوجود آوردن روشها یا ایدههایی که در زمان حال قابل فهم نیستند یا درک نمیشوند.
Describing someone or something that is innovative or advanced for the time period in which they exist.
- IDIOM
example
معنی(example):
اختراعات او واقعاً جلوتر از زمان خود بودند.
مثال:
His inventions were truly ahead of their time.
معنی(example):
نظریههای او جلوتر از زمان خود بودند و بسیاری آنها را گیجکننده میدانستند.
مثال:
Her theories were ahead of their time and many found them confusing.
معنی فارسی کلمه ahead of one's time
:به معنای بهوجود آوردن روشها یا ایدههایی که در زمان حال قابل فهم نیستند یا درک نمیشوند.