معنی فارسی aimful
B1هدفمند، دارای هدف مشخص، در فعالیتها یا اهداف به طور خاص مشخص و معین.
Having a specific purpose or goal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند یک نقاشی هدفمند ایجاد کرد که افکارش را منعکس میکرد.
مثال:
The artist created an aimful painting that reflected his thoughts.
معنی(example):
او در انتخابهای شغلیاش هدفمند بود و به دنبال کار معنادار بود.
مثال:
She was aimful in her career choices, seeking meaningful work.
معنی فارسی کلمه aimful
:
هدفمند، دارای هدف مشخص، در فعالیتها یا اهداف به طور خاص مشخص و معین.