معنی فارسی aimfully

B1

به طور هدفمند، با هدف مشخص و معین در انجام فعالیت‌ها.

In a manner that has a specific purpose or goal.

example
معنی(example):

او هدفمند انرژی‌اش را به سمت تحصیلاتش هدایت کرد.

مثال:

He aimfully directed his energy towards his studies.

معنی(example):

آنها به طور هدفمند عمل کردند تا به اهداف خود برسند.

مثال:

They acted aimfully to achieve their objectives.

معنی فارسی کلمه aimfully

: معنی aimfully به فارسی

به طور هدفمند، با هدف مشخص و معین در انجام فعالیت‌ها.