معنی فارسی airmark
B1علامتگذاری در فضای هوایی توسط هواپیماها، که به خصوص در مواقع اضطراری مفید است.
A mark made in the air or sky, often by an aircraft.
- NOUN
example
معنی(example):
هواپیما یک علامت هوایی در آسمان برجا گذاشت.
مثال:
The airplane left an airmark in the sky.
معنی(example):
هوانوردان باید مراقب باشند که علامتهای هوایی قابل مشاهدهای باقی نگذارند.
مثال:
Pilots need to be careful not to leave a visible airmark.
معنی فارسی کلمه airmark
:
علامتگذاری در فضای هوایی توسط هواپیماها، که به خصوص در مواقع اضطراری مفید است.