معنی فارسی airting
B1عملیات پر کردن و باد کردن اجسام با هوا.
The action of filling something with air.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال باد کردن بادکنکها برای مهمانی بود.
مثال:
She was airting the balloons for the party.
معنی(example):
فراموش نکنید که قبل از سفر طولانی لاستیکها را باد کنید.
مثال:
Don't forget to airting the tires before the long trip.
معنی فارسی کلمه airting
:
عملیات پر کردن و باد کردن اجسام با هوا.