معنی فارسی airworthy

B2

قابل پرواز، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک هواپیما به طور صحیح کار کند و برای پرواز مناسب باشد.

Fit to fly; in a condition safe for flight.

adjective
معنی(adjective):

Meeting standards for safe flight

مثال:

Doc Savage doubted that he would carry out the threat, and thought the plane was still airworthy.

example
معنی(example):

هواپیما آزمایش شد و به عنوان قابل پرواز شناخته شد.

مثال:

The aircraft was tested and found to be airworthy.

معنی(example):

بررسی‌های ایمنی اطمینان می‌دهند که همه هواپیماها قابل پرواز هستند.

مثال:

Safety checks ensure that all planes are airworthy.

معنی فارسی کلمه airworthy

: معنی airworthy به فارسی

قابل پرواز، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک هواپیما به طور صحیح کار کند و برای پرواز مناسب باشد.