معنی فارسی airy-fairy

B2

غیرواقعی و خیالی، بی‌پایه و اساس.

Not grounded in reality; fanciful and unrealistic.

adjective
معنی(adjective):

Insubstantial

معنی(adjective):

Impractical

example
معنی(example):

ایده‌های او خوب بودند، اما برای سلیقه من کمی غیرواقعی بودند.

مثال:

His ideas were nice, but a bit too airy-fairy for my taste.

معنی(example):

او رویکردی غیرواقعی در برنامه‌ریزی دارد که همیشه عملی نیست.

مثال:

She has an airy-fairy approach to planning which isn’t always practical.

معنی فارسی کلمه airy-fairy

: معنی airy-fairy به فارسی

غیرواقعی و خیالی، بی‌پایه و اساس.