معنی فارسی alai
B1آلای، حالت خوشی و شادی که میتواند از یک فرد به دیگران منتقل شود.
A state of happiness that can be transferred from one person to another.
- OTHER
example
معنی(example):
آلای کودک جذاب بود.
مثال:
The alai of the child was contagious.
معنی(example):
آلای او شادی را به همه در اتاق آورد.
مثال:
Her alai brought joy to everyone in the room.
معنی فارسی کلمه alai
:
آلای، حالت خوشی و شادی که میتواند از یک فرد به دیگران منتقل شود.