معنی فارسی alain

B1

الاین، تأثیری که بر تعاملات مثبت بین افراد داشته باشد.

An influence that fosters positive interactions among individuals.

example
معنی(example):

اثر الاین در کار گروهی آنها واضح بود.

مثال:

The alain effect was evident in their teamwork.

معنی(example):

نگرش الاین او محیطی مثبت را پرورش داد.

مثال:

His alain attitude fostered a positive environment.

معنی فارسی کلمه alain

: معنی alain به فارسی

الاین، تأثیری که بر تعاملات مثبت بین افراد داشته باشد.