معنی فارسی alarmable

B2

قابل هشدار؛ حالتی که در آن یک سیستم می‌تواند بر اساس شرایط خاص به کاربر هشدار دهد.

Describing something that has the capability to issue an alarm.

example
معنی(example):

سیستم هنگامی که شرایط خاصی برقرار می‌شود، قابل هشدار است.

مثال:

The system is alarmable when certain conditions are met.

معنی(example):

این دستگاه برای ایمنی در برابر آتش قابل هشدار است.

مثال:

This device is alarmable for fire safety.

معنی فارسی کلمه alarmable

: معنی alarmable به فارسی

قابل هشدار؛ حالتی که در آن یک سیستم می‌تواند بر اساس شرایط خاص به کاربر هشدار دهد.