معنی فارسی albify
B1به عمل سفید کردن یا به رنگ سفید درآوردن اشاره دارد.
To make something white or to turn it white.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند امیدوار است بوم تاریک را سفید کند.
مثال:
The artist hopes to albify the dark canvas.
معنی(example):
او برنامه دارد که اتاق را با دکوراسیونهای روشن سفید کند.
مثال:
She plans to albify the room with bright decorations.
معنی فارسی کلمه albify
:
به عمل سفید کردن یا به رنگ سفید درآوردن اشاره دارد.