معنی فارسی albumenize
B1عمل آلبومنیز کردن، به ویژه در تهیه ماده غذایی.
To treat or enhance with albumen; to process egg whites to improve their properties.
- VERB
example
معنی(example):
برای آلبومنیز کردن تخممرغها، کافیست به درستی آنها را زده و به هم بزنید.
مثال:
To albumenize the eggs, you simply need to whip them properly.
معنی(example):
شما باید قبل از پخت ترکیب را آلبومنیز کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید.
مثال:
You must albumenize the mixture before baking for best results.
معنی فارسی کلمه albumenize
:
عمل آلبومنیز کردن، به ویژه در تهیه ماده غذایی.