معنی فارسی albuminiparous
B1آلبومینزا، به موجوداتی که آلبومین تولید میکنند، اطلاق میشود.
Referring to organisms that produce albumin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت آلبومینزا در گزارش پزشکی ذکر شده بود.
مثال:
The albuminiparous condition was noted in the medical report.
معنی(example):
او در کلاس زیستشناسی در مورد گونههای تولیدکننده آلبومین مطالعه کرد.
مثال:
She studied albuminiparous species in her biology class.
معنی فارسی کلمه albuminiparous
:
آلبومینزا، به موجوداتی که آلبومین تولید میکنند، اطلاق میشود.