معنی فارسی albuminoidal

B2

آلبومینوئید به ویژگی‌هایی اشاره دارد که مشابه ویژگی‌های آلبومین هستند.

Referring to properties similar to albumin, typically in a biochemical context.

example
معنی(example):

طبیعت آلبومینوئیدی ماده در آزمایش‌های شیمیایی آن واضح بود.

مثال:

The albuminoidal nature of the substance was evident in its chemical tests.

معنی(example):

دانشمندان این ترکیب را بر اساس خواص آن به عنوان آلبومینوئید طبقه‌بندی کردند.

مثال:

Scientists classified the compound as albuminoidal based on its properties.

معنی فارسی کلمه albuminoidal

: معنی albuminoidal به فارسی

آلبومینوئید به ویژگی‌هایی اشاره دارد که مشابه ویژگی‌های آلبومین هستند.