معنی فارسی albuminometer
B2آلبومینومتر دستگاهی برای اندازهگیری مقدار آلبومین در مایعات بدن است.
An instrument used to measure the amount of albumin in body fluids.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تکنسین پزشکی از آلبومینومتر برای اندازهگیری سطح پروتئین در ادرار بیمار استفاده کرد.
مثال:
A medical technician used an albuminometer to measure protein levels in the patient's urine.
معنی(example):
آلبومینومتر ابزاری ضروری برای تشخیص مشکلات کلیوی است.
مثال:
The albuminometer is an essential tool for diagnosing kidney issues.
معنی فارسی کلمه albuminometer
:
آلبومینومتر دستگاهی برای اندازهگیری مقدار آلبومین در مایعات بدن است.