معنی فارسی alchemistic
B2کیمیاگری به ویژگیها و اصولی اشاره دارد که در عمل کیمیاگری به کار میروند.
Relating to or characteristic of alchemy, often involving a mystical or transformative perspective.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او رویکرد کیمیاگری به حل مشکلات داشت.
مثال:
He had an alchemistic approach to problem-solving.
معنی(example):
سنت کیمیاگری پر از عناصر عرفانی است.
مثال:
The alchemistic tradition is filled with mystical elements.
معنی فارسی کلمه alchemistic
:
کیمیاگری به ویژگیها و اصولی اشاره دارد که در عمل کیمیاگری به کار میروند.