معنی فارسی alcoholist

B2

شخصی که به مصرف الکل وابسته است و نمی‌تواند مصرف آن را کنترل کند.

A person who has an addiction to alcohol.

example
معنی(example):

یک الکلی ممکن است با وابستگی به الکل دست و پنجه نرم کند.

مثال:

An alcoholist may struggle with alcohol dependence.

معنی(example):

گزینه‌های درمانی برای یک الکلی متفاوت است.

مثال:

The treatment options for an alcoholist are varied.

معنی فارسی کلمه alcoholist

: معنی alcoholist به فارسی

شخصی که به مصرف الکل وابسته است و نمی‌تواند مصرف آن را کنترل کند.