معنی فارسی alienness

B1

حالت یا کیفیت بیگانه بودن، احساس عدم سازگاری یا غریبی.

The quality of being alien or foreign.

example
معنی(example):

بیگانه بودن فرهنگ جدید برای مسافران جذاب بود.

مثال:

The alienness of the new culture was fascinating to the travelers.

معنی(example):

آنها در طول سفر خود بیگانه بودن محیط را تجربه کردند.

مثال:

They experienced the alienness of the environment during their trip.

معنی فارسی کلمه alienness

: معنی alienness به فارسی

حالت یا کیفیت بیگانه بودن، احساس عدم سازگاری یا غریبی.