معنی فارسی alkalimetrically
B1تعریف کامل به فارسی: به شیوهای که مرتبط با سنجش قلیاییت است، اشاره دارد.
In a manner relating to the measurement of alkalinity.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج بهطور قلیاییسنجی برای اطمینان از دقت تحلیل شد.
مثال:
The results were analyzed alkalimetrically to ensure precision.
معنی(example):
نمونهها در آزمایشگاه بهطور قلیاییسنجی اندازهگیری شدند.
مثال:
Samples were measured alkalimetrically in the lab.
معنی فارسی کلمه alkalimetrically
:
تعریف کامل به فارسی: به شیوهای که مرتبط با سنجش قلیاییت است، اشاره دارد.