معنی فارسی all to the good
B2در نهایت، نتیجه مثبتی حاصل شد.
Ultimately resulting in a positive outcome.
- IDIOM
example
معنی(example):
تاخیر در نهایت به نفع ما بود؛ ما زمان بیشتری برای آمادهسازی داشتیم.
مثال:
The delay turned out to be all to the good; we had more time to prepare.
معنی(example):
اگرچه با چالشهایی مواجه شدیم، در نهایت همه چیز به نفع ما بود.
مثال:
Although we faced challenges, it was all to the good in the end.
معنی فارسی کلمه all to the good
:
در نهایت، نتیجه مثبتی حاصل شد.