معنی فارسی alleviant

B2

کاهنده، علمی به معنای کم کردن درد یا مشکلات.

Relieving or lessening pain or discomfort.

example
معنی(example):

اثرات کاهش‌دهنده این دارو قابل توجه بود.

مثال:

The alleviant effects of the medicine were noticeable.

معنی(example):

تمامی درمان‌های کاهش‌دهنده باید تحت نظر پزشک باشند.

مثال:

All alleviant treatments must be supervised by a doctor.

معنی فارسی کلمه alleviant

: معنی alleviant به فارسی

کاهنده، علمی به معنای کم کردن درد یا مشکلات.