معنی فارسی allineate
B1الینت، به معنای همراستا کردن یا به درستی قرار دادن اشیاء در یک راستا.
To place or arrange in a straight line or in correct relative positions.
- VERB
example
معنی(example):
آلینته یعنی به درستی همراستا یا قرار دادن.
مثال:
To allineate means to align or position correctly.
معنی(example):
قبل از مونتاژ ماشین، باید قطعات را همراستا کنیم.
مثال:
We need to allineate the parts before assembling the machine.
معنی فارسی کلمه allineate
:
الینت، به معنای همراستا کردن یا به درستی قرار دادن اشیاء در یک راستا.