معنی فارسی alloimmune
C2پاسخ ایمنی بدن به بافتها یا سلولهای غیربومی.
Relating to immune responses directed against foreign tissues from another individual of the same species.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
واکنشهای آلوریمون در طول پیوند اعضا میتواند رخ دهد.
مثال:
Alloimmune reactions can occur during organ transplants.
معنی(example):
پاسخ آلوریمونی عامل کلیدی در موفقیت پیوند است.
مثال:
The alloimmune response is a key factor in transplant success.
معنی فارسی کلمه alloimmune
:
پاسخ ایمنی بدن به بافتها یا سلولهای غیربومی.
