معنی فارسی allusory

B2

دارای ویژگی اشاره‌ای یا استعاری.

Characteristic of an allusion; suggestive or symbolic.

example
معنی(example):

طبیعت اشاره‌ای نقاشی دعوت به تفسیرهای متعدد کرد.

مثال:

The allusory nature of the painting invited multiple interpretations.

معنی(example):

اظهارات او اشاره‌ای بود که نیاز به تفکر دقیق برای درک داشت.

مثال:

His remarks were allusory, requiring careful thought to understand.

معنی فارسی کلمه allusory

: معنی allusory به فارسی

دارای ویژگی اشاره‌ای یا استعاری.