معنی فارسی alluvials
B2مواد و رسوبات بهدستآمده از فرایند فرسایش آب، معمولاً در زمینهای کشاورزی مشاهده میشود.
Relating to or consisting of soil left by flowing water, typically found in riverbanks.
- NOUN
example
معنی(example):
آلودگیها معمولاً غنی از مواد مغذی برای کشاورزی هستند.
مثال:
Alluvials are often rich in nutrients for agriculture.
معنی(example):
آلودگیهای این منطقه از تنوع گیاهی پشتیبانی میکنند.
مثال:
The region's alluvials support diverse plant life.
معنی فارسی کلمه alluvials
:
مواد و رسوبات بهدستآمده از فرایند فرسایش آب، معمولاً در زمینهای کشاورزی مشاهده میشود.