معنی فارسی aluminyl

B1

یون یا گروهی شیمیایی که شامل آلومینیوم است.

A trivalent cation derived from aluminum.

example
معنی(example):

یون‌های آلومینیل در واکنش‌های شیمیایی استفاده می‌شوند.

مثال:

Aluminyl ions are used in chemical reactions.

معنی(example):

این ترکیب حاوی آلومینیل است که آن را برای فرایند موثر می‌سازد.

مثال:

The compound contains aluminyl, making it effective for the process.

معنی فارسی کلمه aluminyl

: معنی aluminyl به فارسی

یون یا گروهی شیمیایی که شامل آلومینیوم است.