معنی فارسی alumnal
B2مرتبط با فارغالتحصیلان، معمولاً در زمینههای اجتماعی.
Relating to alumni, often used in social contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویداد فارغالتحصیلی فارغالتحصیلان را گرد هم آورد.
مثال:
The alumnal event brought together former students.
معنی(example):
آنها یک گردهمایی فارغالتحصیلان در دانشگاه سازماندهی کردند.
مثال:
They organized an alumnal reunion at the university.
معنی فارسی کلمه alumnal
:
مرتبط با فارغالتحصیلان، معمولاً در زمینههای اجتماعی.