معنی فارسی alveolated

B1

آلوئولاته، به حالتی گفته می‌شود که در آن سطح حاوی حفره‌ها یا فرورفتگی‌های کوچک شبیه به آلوئول‌ها باشد.

Having a surface that is characterized by small cavities; resembling alveoli.

example
معنی(example):

ساختار آلوئولاتی به تبادل بهتر گاز کمک می‌کند.

مثال:

The alveolated structure allows for better gas exchange.

معنی(example):

سطوح آلوئولاتی در بسیاری از بافت‌های بیولوژیکی یافت می‌شوند.

مثال:

Alveolated surfaces are found in many biological tissues.

معنی فارسی کلمه alveolated

: معنی alveolated به فارسی

آلوئولاته، به حالتی گفته می‌شود که در آن سطح حاوی حفره‌ها یا فرورفتگی‌های کوچک شبیه به آلوئول‌ها باشد.