معنی فارسی amalgamationist

B1

کس یا گروهی که به ادغام و ترکیب سازمان‌ها یا منابع اعتقاد دارد.

A person who advocates for the merging or combining of organizations or resources.

example
معنی(example):

به عنوان یک طرفدار ادغام، او خواستار ادغام شرکت‌های کوچک برای بهبود کارآیی شد.

مثال:

As an amalgamationist, she advocated for merging small companies to improve efficiency.

معنی(example):

طرفدار ادغام بر مزایای ترکیب منابع تمرکز می‌کند.

مثال:

The amalgamationist focuses on the benefits of combining resources.

معنی فارسی کلمه amalgamationist

: معنی amalgamationist به فارسی

کس یا گروهی که به ادغام و ترکیب سازمان‌ها یا منابع اعتقاد دارد.