معنی فارسی amalgamative
B1مرتبط با ادغام و ترکیب، به ویژه در زمینههای علمی و صنعتی.
Pertaining to or resulting from the amalgamation process.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند ترکیب به نوآوری در علم مواد کمک میکند.
مثال:
The amalgamative process contributes to innovation in material science.
معنی(example):
تکنیکهای ادغامی امکان ایجاد محصولات منحصر به فرد را فراهم میکند.
مثال:
Amalgamative techniques allow for the creation of unique products.
معنی فارسی کلمه amalgamative
:
مرتبط با ادغام و ترکیب، به ویژه در زمینههای علمی و صنعتی.