معنی فارسی ambassadorial

B2

امباسادوری به مسائل و کارهایی مربوط می‌شود که متعلق به سفیران است.

Relating to an ambassador or ambassadors.

example
معنی(example):

نشست سفیران برای هفته آینده برنامه‌ریزی شده بود.

مثال:

The ambassadorial meeting was scheduled for next week.

معنی(example):

آنها درباره وظایف و مسئولیت‌های سفیران بحث کردند.

مثال:

They discussed ambassadorial duties and responsibilities.

معنی فارسی کلمه ambassadorial

: معنی ambassadorial به فارسی

امباسادوری به مسائل و کارهایی مربوط می‌شود که متعلق به سفیران است.