معنی فارسی ambassy
A2محل اقامت سفیر و نمایندگی یک کشور در کشور دیگر.
The official residence or office of an ambassador.
- NOUN
example
معنی(example):
سفارت در قلب شهر واقع شده است.
مثال:
The ambassy is located in the heart of the city.
معنی(example):
ما به سفارت رفتیم تا ویزا بگیریم.
مثال:
We visited the ambassy to obtain a visa.
معنی فارسی کلمه ambassy
:
محل اقامت سفیر و نمایندگی یک کشور در کشور دیگر.