معنی فارسی ambiguousness

B2

ابهام: حالتی که در آن چیزی به وضوح مشخص نیست یا می‌تواند چندین معنی داشته باشد.

The quality of being open to more than one interpretation; inexactness.

example
معنی(example):

ابهام او باعث شد که احساسات واقعی او را درک کنیم.

مثال:

His ambiguousness made it hard to understand his true feelings.

معنی(example):

ابهام قانون باعث سردرگمی در میان شهروندان شد.

مثال:

The ambiguousness of the law caused confusion among citizens.

معنی فارسی کلمه ambiguousness

: معنی ambiguousness به فارسی

ابهام: حالتی که در آن چیزی به وضوح مشخص نیست یا می‌تواند چندین معنی داشته باشد.