معنی فارسی amenableness
B2قابلپذیری، حالت یا کیفیت قابل پذیرش بودن در موقعیتهای اجتماعی.
The state or quality of being amenable; receptiveness to suggestions or agreements.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل پذیرش بودن او او را به یک بازیکن عالی گروه تبدیل کرد.
مثال:
Her amenableness made her a great team player.
معنی(example):
قابل پذیرش بودن گروه منجر به همکاری موفقیتآمیز شد.
مثال:
The amenableness of the group led to successful collaboration.
معنی فارسی کلمه amenableness
:
قابلپذیری، حالت یا کیفیت قابل پذیرش بودن در موقعیتهای اجتماعی.