معنی فارسی amenably

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده آمادگی یا تمایل برای همکاری یا کمک باشد.

In a manner that is agreeable or willing to comply.

example
معنی(example):

او با رضایت موافقت کرد تا به دوستش در پروژه کمک کند.

مثال:

She agreed amenably to help her friend with the project.

معنی(example):

به نظر می‌رسید که سگ با رضایت از صاحبش پیروی می‌کند هر جا که می‌رود.

مثال:

The dog seemed amenably to follow its owner wherever he went.

معنی فارسی کلمه amenably

: معنی amenably به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده آمادگی یا تمایل برای همکاری یا کمک باشد.