معنی فارسی amission
B2وظیفه یا هدف خاصی که یک فرد یا سازمان به آن متعهد است.
A specific task or purpose that an individual or organization is committed to.
- NOUN
example
معنی(example):
ماموریت این سازمان کمک به نیازمندان است.
مثال:
The organization's amission is to help those in need.
معنی(example):
او از وقت گذاشتن برای داوطلبی احساس مسئولیت میکرد.
مثال:
He felt a sense of amission in volunteering his time.
معنی فارسی کلمه amission
:
وظیفه یا هدف خاصی که یک فرد یا سازمان به آن متعهد است.