معنی فارسی amorphic

B1

آمورف به موادی اطلاق می‌شود که ساختار بلوری ندارند و شکل مشخصی ندارند.

Having no definite shape or structure; irregular.

example
معنی(example):

طبیعت آمورف این ماده را برای کاربردهای مختلف مناسب می‌سازد.

مثال:

The amorphic nature of the material makes it suitable for various applications.

معنی(example):

در شیمی، مواد آمورف فاقد ساختار بلوری هستند.

مثال:

In chemistry, amorphic materials lack a crystalline structure.

معنی فارسی کلمه amorphic

: معنی amorphic به فارسی

آمورف به موادی اطلاق می‌شود که ساختار بلوری ندارند و شکل مشخصی ندارند.