معنی فارسی amoved

B1

تحت تأثیر قرار گرفته، احساساتی شدن به دلیل رویداد یا رفتار.

To be emotionally affected.

example
معنی(example):

او از رفتار مهربان دوستش تحت تأثیر قرار گرفت.

مثال:

She felt amoved by the kind gesture of her friend.

معنی(example):

او با سخنرانی احساسی به اشک افتاد.

مثال:

He was amoved to tears by the emotional speech.

معنی فارسی کلمه amoved

: معنی amoved به فارسی

تحت تأثیر قرار گرفته، احساساتی شدن به دلیل رویداد یا رفتار.