معنی فارسی amoving

B2

احساسی، به معنای برانگیختن احساسات قوی، معمولاً در زمینه‌های دردناک یا عاشقانه.

Causing strong feelings of sadness or compassion.

example
معنی(example):

این داستان برای کسانی که تجربیات از دست دادن دارند، احساسی است.

مثال:

The story is amoving for those who have experienced loss.

معنی(example):

این فیلم چندین صحنه احساسی دارد که با تماشاگران ارتباط برقرار می‌کند.

مثال:

The film has several amoving scenes that resonate with the audience.

معنی فارسی کلمه amoving

: معنی amoving به فارسی

احساسی، به معنای برانگیختن احساسات قوی، معمولاً در زمینه‌های دردناک یا عاشقانه.