معنی فارسی amphibichnite

B1

آمفیبیکنایت نوعی فossil است که اثرات دوزیستان را نشان می‌دهد.

A trace fossil specifically created by the activities of amphibians.

example
معنی(example):

آمفیبیکنایت یک فossil نشان‌دار است که توسط یک دوزیست باقی مانده است.

مثال:

An amphibichnite is a trace fossil left by an amphibian.

معنی(example):

دانشمندان برای یادگیری درباره اکوسیستم‌های باستانی آمفیبیکنایت‌ها را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study amphibichnites to learn about ancient ecosystems.

معنی فارسی کلمه amphibichnite

: معنی amphibichnite به فارسی

آمفیبیکنایت نوعی فossil است که اثرات دوزیستان را نشان می‌دهد.