معنی فارسی amphibiological

B2

آمپیبولوژیکی به صفاتی اشاره دارد که به مطالعه دوزیستان و ویژگی‌های آن‌ها مربوط می‌شود.

Relating to the study or characteristics of amphibians.

example
معنی(example):

تحقیقات آمپیبولوژیکی به درک ما از اکوسیستم‌ها کمک می‌کند.

مثال:

Amphibiological research contributes to our understanding of ecosystems.

معنی(example):

ویژگی‌های آمپیبولوژیکی یک گونه می‌تواند نشان‌دهنده سلامت محیط زیست باشد.

مثال:

The amphibiological features of a species can indicate environmental health.

معنی فارسی کلمه amphibiological

: معنی amphibiological به فارسی

آمپیبولوژیکی به صفاتی اشاره دارد که به مطالعه دوزیستان و ویژگی‌های آن‌ها مربوط می‌شود.